مبارزه با حیوان ازارى

این وبلاگ جهت مبارزه با حیوان آزارى و حمایت از حقوق حیوانات ساخته شده ، دوست عزیز به حمایت شما نیازمندیم........

مبارزه با حیوان ازارى

این وبلاگ جهت مبارزه با حیوان آزارى و حمایت از حقوق حیوانات ساخته شده ، دوست عزیز به حمایت شما نیازمندیم........

بابى بى گناه ....



وبسایت انجمن حمایت از حیوانات نوشت:

پنجشنبه شب (۱۷ اردیبهشت) مامور پاسگاه کوهسار شهران با شلیک یک گلوله از اسلحه کمری بابی سگ هفت ساله را در برابر صاحبش کشت.

صاحب بابی در گفتگو با انجمن حمایت از حیوانات جزئیات این اتفاق را اینگونه شرح داد:

«روز پنجشنبه غروب بنا به توصیه دامپزشک٬ بابی را برای پیاده روی بواسطه دچار شدن بابی به کبد چرب به کوهسار بردیم. هنگام بازگشت حدود ساعت ۸ یک مامور از ماشین نیروی انتظامی پیاده شده و با آمدن به سمت بابی در برابر چشمان ما اسلحه کمری اش را خارج کرده و از فاصله یک متری به سر بابی شلیک کرد. بابی در برابر پای ما افتاد و جان داد.

بعد که در پاسگاه کوهسار از این استوار نیروی انتظامی با گریه پرسیدم که چرا حیوان را کشتی با خنده و تمسخر گفت کشتم که کشتم، ده تای دیگه را هم میکشم، آدمش را هم باشه میکشم!

البته او در حضور مامورین بازرسی نیروی انتظامی به دروغ ادعا کرد که بابی به او حمله ور شده و او از ترس شلیک کرده و او را کشته است»

جسد بیجان بابی امروز در بیمارستان دامپزشکی پایتخت توسط آقای دکتر آل داود معاینه شده و مرگ در اثر شلیک گلوله و صحت خبر مورد تایید انجمن حمایت از حیوانات است.






http://s1.upload7.ir/downloads/NwC7agJECz4t4nYQtEjNEc4QBDGZyfJc/image.jpg


باید اضافه کنم  
سگى که ٧ سال همدم یک خانواده بوده
بالاخره وابستگى در این بین بوده ،،
سگ به عنوان یک عضو از اون خانواده پذیرفته شده بوده ،
شیطنت کرده ، شیرینى کرده ، نگهبانى داده خلاصه خودش و به یه نحوى جا داده تو دل صاحبانش ......
حالا یک  ادم غیر انسان ! ( حیوان ) پیدا میشه و این کارو میکنه ، بدون فکر بدون در نظر گرفتن احساس ، با کمال بى رحمى،
کدوم ادم نرمالى این و میتونه بپذیره؟؟!



من مهر تایید به این ماجرا میزنم ،

نقل قول (
چندین ماه پیش ( تابستان سال گذشته)
پاسى از شب صداى گلوله شنیدم ،
 چندین خیابان پایینتر از کوچه بوکانى در نیاوران
سگى تزئینى / عروسکى رو پلیس گشت!!! با شلیک گلوله کشته بود !
جلوى چشم یه دختر ١٨،١٩ ساله منظورم صاحبش هست ، 


سگ عروسکى تزیینى، اصلاً بویى از حمله ، گاز گرفتن ، هجوم اوردن ، با غریبه ها بد رفتارى کردن نبرده اصلاً تو ذاتش نیست ! فقط بلده کمتر از ١٠٠ کلمه و کار یاد بگیره نهایتاً توپى بندازى و بره بیاره!



میدونید دختر ١٨،١٩ ساله چى شد؟ اخرین خبرى که ازش دارم 
 بسترى شد و تحت نظر روان پزشک بود اونم به طور ویژه!( خبر مختص به همون تابستان سال گذشته هستش)
میگفتن
چه شبهایى که با جیغ بیدار نمیشه بى دلیل اشک نمیریزه......


)

اون دختر به خاطر ١٠٠٠ تا مشکل ، یه سگى اورده بود که ازش حمایت کنه تر و  خشکش کنه بهش محبت کنه مادرى کنه 
در برابرش وفادارى و شیطنت و شیرین بازى ببینه
هرچند که شاید براى شمارى از ما خنده دار و مسخره باشه.( حتى خود من)

شاید آورده بود خیلى از بى مهریا و خیانتایى که بهش شده رو باهاش جبران کنه!
هرچند غیر منطقى
اما آزادى عقیده چى؟
هر کسى یه مدلیه!
 


دوست من تو یه گلوله زدى و رفتى
اما فکر کردى همین؟
اون دختر 
و این خانوم( صاحب بابى)
کم کم ٢ سال فرصت میخواد براى نرمال شدن براى فراموش کردن
تو ٢ سال جوانى یه دختر رو گرفتى 
چه بسا که تو دلش نفرت و کینه کاشتى و نفرینش رو به جون خریدى.....
 

و اما
 افسوس که داریم تو کشورى زندگى میکنیم
که تعداد خیلى اندک و محدودى از آدم هاش ( که جا داره به عنوان بد بختى یاد کنم که همین ادم هاى محدود و حیوان صفت اغلب کاره اى هستن ....!!!)
چشم دیدن نفس کشیدن مخلوقى از خالق خودشون هم ندارن!!
و به خودشون اجازه میدن به این نفس کشیدن خاتمه بدن
اى کاش کمى به قانون جاذبه اعتقاد داشتن
اى کاش.......
نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.